پدر و پسر

بر الوالدین احسانا

پدر و پسر

بر الوالدین احسانا

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دل» ثبت شده است

بی خبر از حال هم بودن چه سود؟

برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟

زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید

ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟

گر نرفتی خانه اش تا زنده بود

خانه ی صاحب عزا تا صبح خوابیدن چه سود؟

گر نپرسی حال من تا زنده ام

بعد مرگم اشک و نالیدن چه سود؟

دلم گرفته

حتی امروز نشستم گریه کردن

خدا جون دوست دارم

بابا وظیفه من هستش که به دیگران کمک کنم

چرا بهم میگن زندگی اون خراب هستش به ما چه

خب اونم نیاز به کمک داره

به خاطر این ناراحت نیستم

به خاطر این ناراحتم که حرفمو گوش نمیدن

فقط میخوان حرف حرف خودشون باشه

بهشون میگم دور گوشی من نرید

بازم میره

اعصابم خورد شد و گوشیم رو زدم دیوار تا هم من راحت بشم هم اون

انگار که اونا رئیس من هستن

انگار نه انگار که ....

حرف فقط حرف خودش هستش
بیش از ده بار گفتم حرفمو گوش کن

ولی...

خدایا ....

خدایا.......

خدایا.........

خیلی اعصابم خورد هستش ولی هیچ کاری نمیتونم انجام بدم