پدر و پسر

بر الوالدین احسانا

پدر و پسر

بر الوالدین احسانا

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

امروز روز تولد شماست!!!؟؟؟


تولد همه تون مبارک


می دونید دیشب چند نفر خوابیدن اما صبح رو ندیدن و اجازه حیات و زندگی به اونها داده نشد! ؟

اما خدا به من و تو اجازه داد که هنوز هم....

 باشیم...

بمونیم.. .

نفس بکشیم...

کار خدا بی حکمت نیست ، قطعا تکلیفی برای من و تو مشخص کرده...

امروز باید اون رو به انجام برسونیم

این ماموریت ماست...

به هر حال تولد همه تون مبارک

به همین تولد دوباره برای شروعی دوباره

به زندگی سلام کنیم

و بگوییم خدایاشکرت


جهت ورود به کانال بصیرت و روشنگری کلیک کنید
https://telegram.me/basirat_roshangari


ما را از دعای خود محروم نسازیدpasband.blog.ir

خدایا؛
همیشه و هر لحظه یادم بنداز که؛

نامحرم، نامحرم است؛
چه در دنیای حقیقی، چه در دنیای مجازی؛
یادم بنداز فاطمه «س» را که؛
از نابینا رو می پوشاند ...

*************************************************

روزمیلاد درّ درخشان مهر وعاطفه، پرستار زخم های به خون نشسته کربلا حضرت زینب کبری، دعا کنیم تعجیل در فرج را با ذکر «صلوات»



دلم گرفته

حتی امروز نشستم گریه کردن

خدا جون دوست دارم

بابا وظیفه من هستش که به دیگران کمک کنم

چرا بهم میگن زندگی اون خراب هستش به ما چه

خب اونم نیاز به کمک داره

به خاطر این ناراحت نیستم

به خاطر این ناراحتم که حرفمو گوش نمیدن

فقط میخوان حرف حرف خودشون باشه

بهشون میگم دور گوشی من نرید

بازم میره

اعصابم خورد شد و گوشیم رو زدم دیوار تا هم من راحت بشم هم اون

انگار که اونا رئیس من هستن

انگار نه انگار که ....

حرف فقط حرف خودش هستش
بیش از ده بار گفتم حرفمو گوش کن

ولی...

خدایا ....

خدایا.......

خدایا.........

خیلی اعصابم خورد هستش ولی هیچ کاری نمیتونم انجام بدم

از تصادف جان سالم به در برده بود 

و زندگی خود را مدیون ماشین مدل بالایش میدانست

و خدا آن بالا همچنان نگاهش میکرد و میخندید

( اگر خدا نخواهد هیچ برگی از درختی نمی افتد )

دیشب با خدا دعوایم شد. با هم قهر کردیم ... 

فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد.

 رفتم گوشه ای نشستم.

 چند قطره اشک ریختم و خوابم برد.

 صبح که بیدار شدم. مادرم گفت:

" نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد"...